English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6756 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
galvanises U ابکاری فلزی کردن
galvanising U ابکاری فلزی کردن
galvanize U ابکاری فلزی کردن
galvanised U ابکاری فلزی کردن
galvanizes U ابکاری فلزی کردن
plating U روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
metal coat U روکش فلزی
cladding U روکش فلزی
metal sheathing U روکش کاری فلزی
metal planting U روکش کاری فلزی
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metallizo U فلزی کردن
metal U فلزی کردن
metals U فلزی کردن
dimpling U پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
chimney-crane U [میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
flan U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
flans U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
lock U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
locks U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
blowout disc U دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
lapped U جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
lap U جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
lion heart U مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
kopfring U حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
fusion welding U اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
rack U آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
metalloid U فلزی
monometallism U یک فلزی
metal rule U خط کش فلزی
metallic U فلزی
cladding U اب فلزی
bimetallic U دو فلزی
ribbon U نوار فلزی
metal lamp U لامپ فلزی
galvanised U اب فلزی دادن
metal spraying تزریق فلزی
metal ware آلات فلزی
galvanising U اب فلزی دادن
metal ware ضرف فلزی
metallic arc U قوس فلزی
metallic bond U پیوند فلزی
sheet piling U سپر فلزی
galvanises U اب فلزی دادن
marlinspike U پاروی فلزی
galvanizes U اب فلزی دادن
thimbles U چشمی فلزی
thimble U چشمی فلزی
cleat U تسمه فلزی
metal industries U صنایع فلزی
galvanize U اب فلزی دادن
metal lath U شبکه فلزی
elephant shelter U پناهگاه فلزی
metal ornament پولک فلزی
ribbons U نوار فلزی
metallic circuit U مدار فلزی
metallic conduction U رسانش فلزی
bimetalism U سیستم دو فلزی
titanium U عنصر فلزی
armature U میله فلزی
aneroid barometer U جوسنج فلزی
aneroid U جوسنج فلزی
metal type tube U لامپ فلزی
all metal type tube U لامپ فلزی
bimetallic wire U سیم دو فلزی
buckle U تسمه فلزی
strap U تسمه فلزی
straps U تسمه فلزی
thimble eye U چشمی فلزی
tip staff U عصای سر فلزی
carcase U اسکلت فلزی
shim U لایی فلزی
buckles U تسمه فلزی
buckled U تسمه فلزی
truss bridge U پل اسکلت فلزی
metallic soap U صابون فلزی
metallic paints U رنگهای فلزی
metallic packing U پوشش فلزی
metallic packing U لایی فلزی
metallic luster U جلای فلزی
metallic filament U افروزه فلزی
metallic electrode U الکترود فلزی
metallic currency U پول فلزی
minted money U پول فلزی
brummagem U مسکوک فلزی
protective plating U حفاظ فلزی
wire mesh U شبکه فلزی
pannikin U فنجان فلزی
metal rod میله فلزی
nonmetallic U غیر فلزی
non metallic U غیر فلزی
try square U گونیای فلزی
strategic concentration by rail U نشرمسکوکات فلزی
locker U کابینت فلزی
clasped U گره فلزی
hard ware U فروف فلزی
hollow ware U ادوات فلزی
stave U نوار فلزی
scaffolds U داربست فلزی
clasping U گره فلزی
cable U طناب فلزی
gratling U نرده فلزی
clasp U گره فلزی
lockers U کابینت فلزی
ladder scaffold U داربست فلزی
metal جسم فلزی
cabled U طناب فلزی
lapping head U سمبه فلزی
sheets U ورق فلزی
metals U جسم فلزی
flitter U پولک فلزی
scaffold U داربست فلزی
sheet U ورق فلزی
clasps U گره فلزی
bonderize U ابکاری کردن
metal slitting saw U اره قدکن فلزی
heavy plate U ورق فلزی سنگین
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
metal stamping قالب گیری فلزی
hardwareman U فروشنده افزارواسباب فلزی
thimble U لوله فلزی کوتاه
mesh reinforcement U ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage U ارماتور مشبک فلزی
metal cone tube U لامپ مخروطی فلزی
metal cutting saw اره فلزی [ابزار]
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
metal foil ورق نازک فلزی
metal gauze U بافت توری فلزی
bushing U استر برنجی یا فلزی
thimble U حلقه فلزی شیاردار
building steel lathing U اسکلت فلزی ساختمان
metalic arch welding U جوش قوسی فلزی
intermetallic compounds U ترکیبات بین فلزی
bimetallism U نظام پولی دو فلزی
wire U هادی فلزی نازک
wires U هادی فلزی نازک
incandescent metallic oxid cathode U کاتد اکسید فلزی
accessory shoe صفحه فلزی ضمائم
structure U ساختمان اسکلت فلزی
structures U ساختمان اسکلت فلزی
structuring U ساختمان اسکلت فلزی
perforated metal basket U سبد فلزی مشبک
aglet U نوک فلزی بندکفش
washers U انواع واشر فلزی
washer U انواع واشر فلزی
organometallic compound U ترکیب الی فلزی
bimetallic standard U پایه پولی دو فلزی
plates U صفحه فلزی ورقه
dag U نوک فلزی بندکفش
bemetallic thermometer U گرماسنج زوج فلزی
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
template U قالب چوبی یا فلزی
templates U قالب چوبی یا فلزی
plate U صفحه فلزی ورقه
ferrules U بست فلزی زدن
reverse side of metal work U پشت کار فلزی
oarlock U جایگاه فلزی پارو
tungsten U فلزی از جنس کروم
cable U مفتول فلزی بافته
surface plate U تراز فلزی یا اهنی
cabled U مفتول فلزی بافته
billies U نوعی کتری فلزی
Crittal windows U [پنجره لولادار فلزی]
billy U نوعی کتری فلزی
strategic concentration by rail U سیستم پولی فلزی
luggage net U باربند فلزی مشبک
metal sheathing U پوشش کاری فلزی
tin hat U کلاه خود فلزی
electrical metallic tubing U لوله برقی فلزی
symmetallism U سیستم دو فلزی مختلط
thimbles U لوله فلزی کوتاه
spacer disk U استوانه توپر فلزی
ferrule U بست فلزی زدن
thimbles U حلقه فلزی شیاردار
chock U چشمی فلزی روی پل
cadminum plate U ابکاری کادمیومی کردن
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
back square U گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
snatch block U قرقره فلزی چفت دار
enamel plaque U لوحه فلزی میناکاری شده
chromium U فلزی سخت وخاکستری رنگ
platters U صفحه فلزی پهن سینی
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
well curbing U صفحه فلزی که در چاه می اندازند
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
metallist U طرفدارپول فلزی یا مسکوک کارگرفلزات
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com